`*•. At!-T.N.T ?`*•. Be careful !!! do not explode جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, :: 14:42 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
سلام.امروز خاله جونو دختر خاله جونم دارن میان پیشم. این روزا خیلی واسم دعا کنین...راستی واسه کسی که عزیزه دله منه دعا کنین،خرداد مسابقه داره،دعا کنین نفر اول شه انشالله که تلاشاش نتیجه بده. برم شامم رو بزارم بپزم پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, :: 10:18 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند در واقع گستره وسیعی از ارتباطات اجتماعی را تشکیل می دهند. بخش عمده ای از این روابط بین زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و آشنایان و بخشی هم به ارتباطات خانواده های زن و شوهر برمی گردد که پس از شروع زندگی مشترک خود به خود به هم گره خورده اند. در این میان رابطه عروس با خانواده شوهر و داماد با خانواده زن در فرهنگ ما اهمیت ویژه ای دارد. طبیعی است که عضو جدید در هر ۲ خانواده باید پذیرفته شود. اما گاه پیش می آید که به دلایل مختلف، خانواده ها وجوه مشترک کمی با یکدیگر دارند. این جاست که پذیرش عروس یا داماد جدید با دشواری رو به رو می شود و ممکن است سرمنشاء اختلاف های جدی و درگیری های خانوادگی شود.یکی از عوامل موثر بر رابطه همسران، رابطه آنها با خانوادههای طرف مقابل است. مشکلات در این رابطه ممکن است به اختلاف میان زن و شوهر بینجامد و در ایران با توجه به روابط خانوادگی نزدیکتر، این تاثیرات شدیدتر است…
از شایعترین الگوهای رابطه با خانوادههای همسران که ممکن است به اختلاف بینجامد، میتوان به این موارد اشاره کرد
دیدارهای مکرر و بدون برنامه با خانوادههای طرفین: یکی از آفتهای زندگی خانوادگی در ایران، دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه زوجها و خانوادههایشان است که گاه در طول هفته بارها تکرار میشود. متاسفانه مشاهده میشود زوج جوان هر روز از ساعت مشخصی تا پایان شب به خانه پدری خانم یا آقا میروند. این روش زندگی، ممکن است بیانگر وجود اختلاف و مشکلات بین زوج و نشاندهنده این باشد که زوج جوان بدون حضور اطرافیان، قادر به تحمل زندگی دونفره نیستند. وقتی زندگی زناشویی افراد بدون دغدغه و مشکلات عاطفی باشد، زن و مرد برای رسیدن به خانه و در کنار هم بودن لحظهشماری میکنند.
زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده طرفین بهعنوان مهمان در منزل زوج: اینکه مادر یا پدر یکی از زوجها بهدلیل کهولت سن و تنهایی مدتها در خانه فرزندش زندگی کند، خیلی اتفاق میافتد و متداول است ولی گاهی والدین بهدلیل محبت زیاد یا هر مساله دیگر، بهمدت طولانی و بدون دلیل در خانه فرزندشان میمانند حتی گاهی ممکن است برادر و خواهر یکی از طرفین که سرباز یا دانشجو هستند، در خانه آنها سکونت کنند ولی این مساله آسیب خیلی زیادی به زندگی خصوصی زناشویی میزند و باعث بروز اختلاف میشود.
مکالمه تلفنی مکرر یا طولانیمدت در طول روز با خانوادهها: تماس تلفنی با اعضای خانواده، راهی است برای برونرفت زن و شوهر از تنهایی، زیرا موضوع صحبت نمیتواند چیزی جز بازگوکردن مسایل روزمره باشد و همین باعث میشود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر کند در تصمیمگیرها ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد و احساس ناامنی زمانی در او ایجاد میشود که متوجه شود گاهی در این گفتوگوها رازهای خصوصی زندگیتان فاش میشود و همین مساله باعث خواهد شد ترجیح دهد به ناچار مطالبی را در خانه بازگو نکند که باعث دوری زوج از هم خواهد شد. گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روشها و راهکارهایی به او پیشنهاد میکنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی، همسر است
دخالت خانوادهها در امور اقتصادی زوج: این دخالتها باعث شکست احتمالی زوجها میشود، حتی اگر با نیت خیرخواهانه باشد. ادامه این دخالتها در امور اقتصادی، ممکن است باعث برهم خوردن زندگی زوج و حتی طلاق هم شود. تحمیلکردن راه و رسم زندگی به زوج جوان: در بعضی از مناطق ایران که زندگی سنتی حکمفرماست، وقتی دختر جوانی به همسری پسری درمیآید، خانوادهها با بهانه بیتجربگی آنها، وادارشان میکنند در کنار خودشان زندگی کنند تا راه و رسم زندگی کردن را به آنها بیاموزند! اما سوال اینجاست اگر دختر و پسر راه و رسم زندگی را نمیدانند، چرا اجازه نمیدهند این آموزشها را مادر به دختر بدهد و بعد ازدواج کند؟ چرا باید دختری را در سنین پایین بهعنوان عروس انتخاب کنند که چیزی از زندگی نمیداند؟ دلیل آن شاید این باشد که میخواهند عروس نوجوان را با ارزشهای خانوادگی خود بزرگ کنند و عادت بدهند. متاسفانه این روش بهطور مطلق و قطعی، روشی شکستخورده است. نتیجه این همزیستی در سالهای اول زندگی، چیزی جز نفرت و کینه طولانیمدت بین عروس و مادرشوهر نخواهد بود. در دنیای امروز، دختران نوجوان بیش از پیش از طریق تلویزیون و رسانههای دیگر راه و رسم زندگی مستقل را آموختهاند. گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روشها و راهکارهایی به او پیشنهاد میکنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی، همسر است. وجود افراد خودشیفته در خانوادههای زوجین: اگر در خانواده زوج، شخصی وجود داشته باشد که فقط به خواستهها و ایدههای خود بیندیشد و طرفین را وادار به اجرای خواستههایش کند، بدون اینکه کوچکترین توجهی به احساسات، عواطف و علایق آنها کند، زندگی را به بیراهه خواهد کشاند. افراد خودشیفته و خودمحور، دوست دارند تفکرات خود را به همه القا کنند، حتی اگر آن تفکرات با زندگی آنها سازگار نباشد.
وجود افرادی در خانواده زوج که به الکل یا موادمخدر اعتیاد داشته باشند: علاوه بر تاثیرات ناخوشایند این مساله در کودکان باید اشاره کرد که بیماران معتاد، قسمت زیادی از انرژی خانوادهها را به سمت خود معطوف میکنند و باعث ایجاد تعارض و اختلاف میشوند. آنها فضای خانه را به سمت بیانگیزگی و بیمسوولیتی میبرند. چگونه از این آثار زیانبار جلوگیری کنیم؟توجه به این نکتهها به شما کمک میکند از آثار زیانبار دخالت بیجای خانوادهها در رابطهتان با همسرتان جلوگیری کنید: در مورد اختلافاتتان با خانوادههایتان صحبت نکنید: اولین و مهمترین مسالهای که باید بدانید این است که هرگز نباید مسایل و اختلافهای خود را بدون اطلاع همسرتان با خانوادههای خود در میان بگذارید زیرا بعد از مدتی شما با همسرتان آشتی میکنید اما خانوادهها همچنان تصور میکنند زندگی شما پر از بدبختی و مشکلات است مساله دیگر این است که وقتی والدین از زندگی شما باخبر میشوند، ناخودآگاه رفتارشان با همسرتان تغییر میکند و حتی زمانی که شما با او آشتی کردهاید، این تغییر رفتار ادامه دارد. هرگز وفاداری خود را بین خانواده و همسرتان تقسیم نکنید: باور غلطی وجود دارد که بر اساس آن پدر و مادرها فکر میکنند اگر فرزندشان همسر خوبی باشد، فرزند خوبی برایشان نیست. زوجها هم به غلط تصور میکنند که اگر همسرشان فرزند خوبی برای والدین است، پس همسر خوبی برای آنها نخواهد بود. برقرارکردن تعادل در چنین شرایطی خیلی سخت است. اگر بتوانیم به همسر و پدر و مادرمان بقبولانیم که هریک جایگاه خاص خودشان را دارند، یک نوع هنرمندی است. اما به عنوان یک قانون روانشناختی، باید بپذیریم در تقسیم وفاداری، سهم بسیار عمده از آن همسر است، نه از آن پدر و مادر. اگر به هر دلیلی قادر به عمل با این الگو نیستید، حتما قبل از ازدواج آن را با طرف مقابلتان در میان بگذارید و به او اجازه انتخاب دهید. مرزهای خانواده را مشخص کنید: بدون کوچکترین رودربایستی و تعارفی، با همسر خود در مورد الگوی رابطه با خانوادههای طرفین از نظر میزان و نحوه رفتوآمد، نحوه ارتباط اقتصادی، برنامه زمانبندی ارتباطها و… مذاکره کنید. یکی از مهمترین عوامل اختلاف همسران این است که فرد ابتدا تصمیمها را به صورت فردی یا با مشورت خانواده پدری یا دوستانش میگیرد و آخرین کسی که از این تصمیم باخبر میشود، همسر اوست. این پدیده باعث میشود که همسر فرد احساس کند جایگاه واقعی در زندگی همسرش ندارد، این احساس در درازمدت منجر به سست شدن روابط عاطفی میشود. اگر کسی درباره مسایل شما اظهارنظر و دخالتی کرد، از محبت و توجه او با احترام زیاد تشکر کنید اما در نهایت بگویید که تصمیم نهایی را با مشورت همسرتان خواهید گرفت
از آن جا که توجه به مردان در خانواده های ایرانی بیش از زنان است کمتر دامادی با خانواده همسرش دچار مشکل می شود، اما رابطه عروس و مادرشوهر اغلب با کوچک ترین سوءتفاهمی دستخوش تغییر می شود و اختلاف ها بالا می گیرد.به دلیل وابستگی بسیاری از مادران به پسر خود، اختلاف های آن ها با عروس شدت می گیرد. اغلب آن ها در پذیرش عروس خود دچار مشکل می شوند . از طرف دیگر نداشتن مهارت های برقراری ارتباط، کم سن و سال بودن و نداشتن مهارت حل مسئله باعث می شود کوچک ترین مشکل زوج جوان در ابتدای زندگی با کشیده شدن به خانواده های طرفین به یک معضل بزرگ تبدیل شود. دکتر اقلیما ادامه می دهد: اغلب خانواده ها ۲ تا ۳ سال پس از ازدواج می توانند عروس جدید خود را بپذیرند و به زمان نسبتا طولانی نیاز دارند. از سوی دیگر دختر نیز با یک سپر دفاعی پا به خانه مادرشوهر گذاشته همواره مترصد یک حرکت اشتباه یا گفته نسنجیده است که آن را بهانه شکایت از خانواده همسر قرار دهد. بنابراین بهتر است عروس جوان برای پرهیز از به وجود آمدن تنش بین خود و مادرشوهر تلاش کند و خانواده همسر نیز با خطاهای زوج جوام با اغماض و چشم پوشی زیاد برخورد کنند. چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
پذیرفتن اشتباه در زندگی زناشویی در زندگی زناشویی وقت برای همه چیز هست. وقت هست که روی حرفتان بایستید، وقت هست عذرخواهی کنید، و متاسفانه وقتی هم میآید که باید اشتباهتان را بپذیرید. کنفسیوس میگوید، “مردی که اشتباه کند و آن را اصلاح نکند، اشتباه دیگری مرتکب خواهد شد.” اولین قدم در اصلاح یک اشتباه، مخصوصاً در زندگی زناشویی، قبول اشتباه است. اشتباه به هر شکل و اندازه ای اتفاق میافتد. بعضی از آنها مثل خیانت بسیار جدی هستند و بعضی مثل گفتن یک دروغ مصلحتی کوچک و بی اهمیت به نظر میرسد. مسئله این است که زندگی زناشویی همیشه برمبنای اعتماد ساخته می شود و زوجین باید بتوانند اینقدر احساس امنیت و صداقت داشته باشند که اشتباهشان را به همسر خود اعتراف کنند. خیلیها شاید بتوانند عذرخواهی کنند اما قبول کردن اشتباهشان را گردن نمیگیرند. معنی آن این است که آنها به خاطر اینکه طرف مقابل متوجه کارشان شده عذرخواهی میکنند و توجیه نشدهاند که کارش اشتباه بوده است. به همین دلیل خیلی مهم است که هر دو طرف باید اطمینان داشته باشند که اعتراف به اشتباهشان عواقب بدی برایشان نخواهد داشت. درست مثل کودکی میماند که موقع ناخنک زدن به ظرف شیرینی دستگیر شده است. ممکن است عذرخواهی کند اما تا زمانیکه متوجه نشده است که نباید اینکار را بکند، آن را ادامه خواهد داد. برای قبول کردن اشتباهتان باید بتوانید غرورتان را زیر پا بگذارید. اما به خاطر داشته باشید که عشق غرور نیست و باید با همسرتان صاف و رو راست باشید. نباید هیچ قضاوتی بینتان باشد، تنها چیزی که باید وجود داشته باشد، عشق بی قید و شرط است. البته ندرتاً این اتفاق میافتد ولی باید اینگونه باشد. و تنها راه رسیدن به چنین رابطه ای داشتن احترام متقابل است. در اکثر مواقع افراد به این دلیل به همسرانشان دروغ میگویند که همسرشان یک سیستم اعتقادی متفاوت با آنها دارد و تصور میکنند که با دنبال کردن سیستم اعتقادی خودشان موجب بروز ناراحتی بین آنها خواهد شد. مشکل این مسئله این است که وقتی اشتباهی مرتکب میشوید و سعی میکنید آن را پنهان کنید واقعاً باور ندارید که کارتان اشتباه بوده است. و قبول کردن اشتباهتان اینطور میشود که حرفی را میزنید که به آن اعتقاد ندارید. به همین دلیل خیلی مهم است که با همسرتان کاملاً صادق باشید. کسی نمیگوید که در همه چیز—یا حتی نصف مسائل زندگی– باید با هم توافق داشته باشید اما باید بتوانید صداقت داشته باشید. اگر نتوانید مطمئناً دچار مشکل میشوید. یک نکته درمورد قبول اشتباهات در زندگی زناشویی این است که میتوانید کمی اعتبار از دست رفته را نزد همسرتان دوباره به دست آورید. توجیه کردن رفتارتان و انداختن تقصیر به گردن دیگران موجب غرور و تکبر میشود که در هیچ رابطهای چندان جالب نیست. شاید تعجب کنید که چرا برای همه اینقدر سخت است که اشتباهشان را بپذیرند. واقعیت این است که این مشکل مربوط به روان انسان مربوط است. سیستم روانی درونی ما کمکمان میکند در زندگی تصمیم بگیریم. این یعنی ذهن ما اینطور برنامهریزی شده است که بطور مداوم به دنبال دلایل عملی برای توجیه کارهایمان است. به همین دلیل با اینکه اشتباه میکنیم، فرایند فکری برای خود ایجاد کرده ایم که باعث میشود احساس کنیم کار درستی انجام میدهیم. برای بعضی این ویژگی آنقدر قوی است که ذاتاً نمیتوانند اشتباهشان را قبول کنند. اگر به گذشته تاریخ نگاه کنید، از رفتار و اعمال پرزیدنت کندی چیزهای زیادی درمورد قبول اشتباه در ازدواج یاد میگیرید. او بهجای اینکه توجهات را از اشتباهاتش دور کند، اشتباهاتش را کامل میپذیرفت و مسئولیت فاجعههای ایجاد شده را گردن میگرفت. او باور داشت که خیلی مهم است اشتباهات خود را بپذیرید. بااینکه مکن بود موقعیت فاجعهآمیز باشد، با قبول اشتباهات محبوبیت او بعد از آن اتفاق ده ها برابر میشد. این ویژگی در همه انسانها وجود دارد، خود شما هم همینطور. وقتی میبینید بدون قبول کردن اشتباهتان بخاطر چیزی عذرخواهی میکنید، باید فکر کنید چرا اینقدر سخت است که اشتباهتان را بپذیرید. دلایلی که باعث شد تصمیم بگیرید آن کار را انجام دهید را مرور کنید و سعی کنید چیزی در آن اشتباه پیدا کنید که ازدواجتان با کمک آن رشد کند. در بسیاری از روابط توانایی عذرخواهی کردن و قبول اشتباه نامتعادل است. یک طرف ممکن است برای قبول اشتباه خود و عذرخواهی کاملاً مایل و راحت باشد درحالیکه این کار برای طرف مقابل سخت است. وقتی این اتفاق می افتد، زوج از هم دور میشوند و ارتباط در بسیاری جوانب ازدواج برهم میخورد. اصلاح این وضعیت تقریباً سخت است، مخصوصاً اگر سالها از روی آن گذشته باشد. نکته این است که بگویید اشتباه کرده اید و توام با آن از ته دل فهمیده باشید که کارتان اشتباه بوده است. وقتی شما و همسرتان بتوانید اشتباهات خود را بپذیرید نه تنها رابطه تان قویتر و صادقانهتر میشود بلکه مفهوم بهتر و والاتری نیز میگیرد.
پنج شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
پیدا کردن همسر مناسب کار ساده ای نیست. شک داشتن به کسی که می خواهید با او ازدواج کنید، کاملاً طبیعی است. به هر حال پای یک عمر زندگی در میان است. اگر در آستانه ازدواج هستید و هنوز درباره انتخابتان تردید دارید، این نکته ها را بخوانید تا با چشم بازتری جلو بروید. خوشبختی و حمایت احساسی- گرچه انتظار داشتن اینکه همسرتان همیشه و در همه حال شما را شاد کند، کمی غیرمنطقی است اما اگر همسرتان، مرد/زن ایدآل و مناسب شما باشد، خود به خود موجب شادی شما می شود و به شما حس قدرت در زندگی می دهد. - وقتی احساس کنید که کسی هست که از رشد احساسی و عقلانی شما حمایت کرده و در این راه تشویقتان می کند، آن وقت می فهمید با فردی مناسب خود ازدواج کرده اید. خواسته همسر مناسب شما این است که از نظر احساسی سالم باشید و بتوانید روی پاهای خودتان بایستید. وقتی با فرد مناسب خود باشید، احساس بسیار خوبی درمورد خودتان خواهید داشت و حس اطمینان و امنیت خواهید کرد. - همسر مناسب شما هیچوقت منفی گرا، خودخواه، کم مایه و سست، ساکت، خجالتی، انتقادی، یا شلخته نیست. محبت و عشق- اگر همسر آینده تان “دوستت دارم” را نه فقط زبانی بلکه با اعمال محبت آمیز نشان می دهد، دارید با فرد مناسبی ازدواج کنید. اعمال محبت آمیز به چیزهایی مثل این گفته می شود: اینکه وقتی خسته اید بفهمد، روز تولدتان را به یاد داشته باشد، دوست داشته باشد که وقتش را با شما بگذراند، به حرفهایتان گوش کند، به شما احترام بگذارد، وقتی دیر کردید به شما زنگ بزند، به شما محبت کند، اگر چیزی را نفهمیدید، در مقابلتان صبور باشد. - فرد مناسب برای ازدواج کسی است که دوستش داشته باشید و دوست شما باشد. او از گذران وقت با شما لذت می برد. - فرد مناسب برای ازدواج مهربان، باملاحظه و مودب است. مسائل پیش پا افتاده زندگی مثل گفتن “متشکرم” یا باز کردن در شاید قدیمی به نظر برسد اما نشان دهنده میزان احترام و علاقه و مهربانی فرد به شماست. فرد مناسب برای ازدواج شما را تشویق می کند که با تغذیه سالم و ورزش برای داشتن سبک زندگی سالمتر، تصمیم بگیرید. او برای توازن بخشیدن به کار و زندگی فردی شما، همراه و همگام با شما کار می کند
ارتباط، اهداف، و ارزش ها- شما و فرد مناسب شما برای ازدواج، اهداف و ارزش های یکسانی دارید. مجبور نیستید برای قبول کردن عقاید همدیگر بجنگید یا همدیگر را سر هر موضوع کوچکی توجیه کنید. - همسر خوب شما بسیار شبیه شماست و شما مجبور نیستید مدام برای توجیه رفتارها و عقاید او برای اطرافیانتان دلیل بیاورید یا به سختی عقاید او را تحمل کنید. - داشتن علایق و نظرات مختلف اشکالی ندارد فقط به شرط اینکه درمورد آنها به تفاهم رسیده باشید. - فرد مناسب برای ازدواج شما را تشویق می کند که با تغذیه سالم و ورزش برای داشتن سبک زندگی سالم تر، تصمیم بگیرید. او برای توازن بخشیدن به کار و زندگی فردی شما، همراه و همگام با شما کار می کند. - پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج به این معنا نیست که دیگر هیچ مشکل و اختلافی با هم نخواهید داشت. اما با فرد مناسب برای خود دیگر مطمئن هستید که می توانید به همراه هم مسائل و مشکلات را بررسی کرده و طوری آنها را حل کنید که هیچ صدمه این به ازدواجتان وارد نشود. فرد مناسب برای ازدواج به شما اعتماد دارد و تلفن ها و استفاده شما از کامپیوتر را کنترل نمی کند، مدت زمانی که با دیگران می گذرانید را محدود نمی کند. وقتی همسر آینده تان سعی نکند که شما را از دوستان و خانواده تان جدا کند، آنوقت می فهمید که فردی مناسب برای ازدواج است
اعتماد و صداقت- فرد مناسب برای ازدواج، با شما صادق و روراست است. - فرد مناسب برای ازدواج به شما اعتماد دارد و تلفن ها و استفاده شما از کامپیوتر را کنترل نمی کند، مدت زمانی که با دیگران می گذرانید را محدود نمی کند. وقتی همسر آینده تان سعی نکند که شما را از دوستان و خانواده تان جدا کند، آنوقت می فهمید که فردی مناسب برای ازدواج است. فرد مناسب برای ازدواج هیچ وقت نمی خواهد که زندگی شما را کنترل کند، بلکه می خواهد زندگیش را با شما تقسیم کند. - با فرد مناسب برای ازدواج هیچ وقت نباید مجبور شوید که از حریم شخصی خود دفاع کنید. شما نباید مجبور باشید درمورد ساعتی که نیاز به تنهایی یا انجام امور شخصی دارید به کسی جواب پس دهید. - فرد مناسب برای شما به شما اطمینان دارد و جاسوسی شما را نمی کند. اگر قرار باشد هر حرکت خود را توجیه کنید، زندگی واقعاً سخت می شود. چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 13:21 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 13:4 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
هاهاااااا...سلین...زدم تو فاز آموزش مهارتهای زندگی.بقول شوهر خواهرم نا امیدی بسه...دیگه غمو غصه تا اطلاع ثانوی تعطیل. این مطالبی که میزارم هم واسه مجرداست هم واسه متاهلا...متاهلا الان تو زندگیشون استفاده کنن....مجردا هم تو ذهنشون اینا رو ملکه کنن پس فردا مزدوج شدن بدونن باید چطور بهتر زندگی کنن.واقعا مهمه...انشالله همتون خوشبخت باشین دوست جونا چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
دیدگاه روانشناسی در مورد خیانت زنان به مردان دوستان عزیزم. وقتی یک زن به قول معروف به شوهرش خیانت میکنه همه تقصیرها میفته گردن زن بیچاره دیگه نمیگن شوهرش چی بوده و چه عملکردی داشته خواهش میکنم مقاله زیر رو بخونین و قضاوت کنین دیدگاه روانشناسی در مورد خیانت زنان به مردان از قدیم تاکنون، مردم براین باورند که مردها در روابط با جنس مخالف، از عدم تعهد کمتری برخوردارند، در حالی که طبق تحقیقات جدید، زنان نیز به نسبت مردها می توانند دست به خیانت زده و در روابط خود پایبند نباشند! لذا هدف نهایی مطالعات بر این بوده که علت و الگوی اصلی این عدم تعهد را شناسایی و در ادامه به اصلاح و ارائه راهکارهایی برای رفع این مشکل بپردازند. واقعیت این است که برخی زنها در روابط طولانی مدّت و در نهایت رعایت تعهد در تمام سالها، بالاخره دست به خیانت زده و تعهد خود را زیر پا می گذارند. البته که مردها نیز به همان میزان ممکن است بعد از داشتن یک رابطه طولانی با یک نفر، دست به خیانت بزنند. در عین حال، هیچ یک از طرفین، در نهایت لجبازی، حاضر به قبول بی وفایی و خیانت خود نیستند! با این تفاوت که روش خیانت و علل آن در این دو جنس مخالف، کاملاً دو رویه متفاوت است. مردها در عین تعهد به نفر خود، در صورت مجذوب شدن، چه از نظر عاطفی یا جنسی با نفر دیگر، تعهد خود را زیر پا می گذارند، در مقابل، زنها تا زمانی که از طرف مرد خود کاملاً از همه نظر تأمین شوند، بر تعهد خود پایبند می مانند. امّا به محض ایجاد و ادامه ی خللی در درک و تأمین عواطف، روابط جنسی، مالی و … از جانب مرد، با شروع مشکلات بین آن دو، زن نیز بسوی خیانت و بیراهه کشیده می شود. بیشتر زنها براحتی نمی توانند دست به خیانت جنسی و ایجاد رابطه نزدیک با مردی دیگر بزنند، چرا که برخلاف مردها، ایجاد یک رابطه ی جدید رابطه جنسی از جانب زن، کاملاً در حالت رفتار و ابراز عاطفه خود نسب به مرد قبلی، نمایان است. از نظر خانم ها: “اگر مردها یاد بگیرند نسبت به نفر خود، از نظر عاطفی، جنسی، مالی و … پایبند باشند، دلیلی ندارد که زن دست به خیانت بزند، البته در مقابل خیلی زنها، شاید بتوانند حتّی با عدم وجود عشق واقعی بین خود و همسرش، با عدم خلل در تأمین مرد خود در همه زمینه ها، باز هم به وی (خانه داری، شستشو، پخت و پز و …)سرویس بدهد، این درحالیست که همزمان مرد، با کسی دیگر نیز مخفیانه در ارتباط است!)” یکی دیگر از دلایل عدم خیانت زن و ایجاد رابطه رابطه جنسی با مرد دیگر، دیدگاه بد و برچسب های توهین آمیزیست که اجتماع نسبت به زنها دارند، چرا که در این صورت به وی به دیدگاه زنی هوس ران، فاحشه و … نگاه می کنند. در حالیکه در صورت خیانت یک مرد به زن خود، جامعه نهایتاً یک برچسب “خیانت کار” به وی می زند! شاید هم به دید آدمی بی ارزش و کسی که با عواطف یک زن بازی می کند نگاه کنند، متأسفانه این دید و این فرهنگ از دیر زمان برای مردها مزیّتی غیر منصفانه بوده که با سیر زمان این افکار باز هم تغییر نکرده است. به قولی: “از قدیم الایام، اجتماع با وضع قوانینی غلط و ناعادلانه نسبت به مجازات و دیدگاه ها در مورد خیانت مرد به زن، با ارائه آزادی هایی غیر مستقیم و افراطی برای مردها، همواره آنها را در خیانت و عدم وفاداری در روابط خود، جسور تر کرده است. ” یکی دیگر از دلایل عدم خیانت کمتر از جانب یک زن این است که، زنها در روابط بیشتر به دنبال تأمین نیازهای عاطفی هستند. هر زنی با شروع رابطه ای متعهدانه با یک مرد، در روابط زناشویی و جنسی، تمام ارگانهای جسمی وی تا مدّتها تحت تأثیر این رابطه ی رابطه جنسی، رشد کرده و خو گرفته است و ناخودآگاه نمی خواهد با خیانت، به تمامی این آرامش درونی و جسمی خود پایان داده یا خللی ایجاد کند. حسّ زن را با بدبینی اشتباه نگیرید، چرا که این حسّ هیچ گاه به وی دروغ نمی گوید، در صورت خیانت یک مرد و ایجاد روابط متعدد و همبستر شدن با زنهای دیگر، مطمئناً وی به دلیل عدم تأمین نیازهای عاطفی به شدّت قبل، متوجّه روابط آن مرد با دیگران می شود. از دیدگاه روانشناسی، تصوّر زنها همیشه این بوده است که در صورت خیانت و ایجاد رابطه جنسی با فردی دیگر، تمام معنویات، اعتبار، اصالت وی به عنوان یک “دختر شایسته” از بین می رود. معمولاً زنهایی که با آرایش های زننده و لباسی عجیب، در اجتماع حاضر می شوند، با رفتار های ناپسند و جذب مردها، خطری برای زنهای متعهد محسوب می شوند. ولی خوب، یک مرد همیشه زنی را برای زندگی انتخاب میکند که نسبت به همسر و زندگی خود وفادار باشد، چرا که از نظر زناشویی، برای هر مردی غیرقابل تصور است که بچه ی زاده از همسرش حاصل رابطه خود با همسرش نباشد! علاوه بر این، مردها باید بدانند که از نظر عاطفی و روحی، یک زن همیشه از ترس خیانت مردها و قربانی نشدن، به روابط زناشویی خود پایبند و همواره با تمام قوای به تداوم و تأمین همسر خود اهمیت می دهند. در مقابل اگر مرد نیز به عدم بروز خیانت از جانب زن خود اهمیت دهد، و به تعهد خود پایبند باشد، ناخودآگاه موجب ایجاد رابطه ای عاشقانه و سالم در زندگی مشترکشان می شوند. در این حالت، حتّی مرد با این طرز فکر، همان قدر که به تداوم زندگی خود بها می دهد، با دیدن مردی دیگر که قصد فریب زنی را دارد، به سرزنش و کنترل وی می پردازند. مردی که به وفاداری و تعهد زن خود ایمان داشته باشد و از این نظر، خیالش آسوده باشد، از لحاظ عاطفی و روحی، دست به خیانت و ارتباط با زنی دیگر نخواهد زد. در اینجا به دلایل کشیده شدن یک زن به راه خیانت می پردازیم: ۱- از نظر مالی به اندازه کافی تأمین نشود. ۲- به دلایلی چون، عدم همصحبتی و وقت گذاشتن همسرش برای وی، نیازهای عاطفی خود را از دید مردش نادیده انگارد. ۳- روابط همسرش با وی صمیمی نباشد. ۴- از نظر زناشویی و رابطه جنسی، ارضا نشود. ۵- تنهایی مطلق و حس بیکسی در منزل. ۶- عدم بروز احساسات مرد نسبت به مزیت های همسرش، مثل، زیبایی، تغییرات ظاهری و .. ، در این حال زن احساس بی ارزشی می کند. ۷- در صورت اعتیاد مرد به الکل یا اعمال خشونت و بددهنی. ۸- در صورت اطمینان از خیانت مرد. ۹- عدم درک عواطف و آرزوهای زن. ۱۰- در صورتی که مرد، همسر خود را خانه نشین یا از شرکت در جمع منع نماید. ۱۱- اعتیاد یا قمار و …. ۱۲- نقض عضو یا اختلال در ارتباط جنسی یا دیگر اعضاء بدن. البته طبق آمار، زنها به سه دلیل عمده دست به خیانت می زنند، در غیر اینصورت مطمئناً به تعهد خود پایبندند. اوّل، نارضایتی یا عدم احساس خوشبختی در زندگی اوّل که ناشی از کمبود یا وجود عوامل فوق می باشد، در این صورت نیازهای خود را در مرد دیگر جستجو می کند. دوّم، دیدگاه اشتباه اجتماع نسبت به زنانی که قدرت جنسی و شهوت زیادی دارند، در نتیجه وی مجبور است در روابط خود با همسرش این حس را کنترل کند که مبادا مورد اتهام واقع شود و همواره جلوه ی اجتماعی خوبی را در نظر همسرش داشته باشد، این کنترل شهوت به وی فشارهای روحی و جسمی وارد می کند. سوّم، برخی زنها همواره بر این باورند که یک رابطه بالاخره به پایان می رسد، بنابراین با ایجاد روابط جنسی و خیانت با کس دیگر (در حین یک رابطه متعهدانه)، سعی می کنند قبل از پایان یافتن رابطه خود با نفر اصلی و ضربه عاطفی خوردن، جایگزینی پیدا کنند.
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
جملاتی که خانمها منتظر شنیدن از آقایان هستند آقایان محترم شاید ندانید که یک جمله ساده چقدر میتواند روی زندگی مشترکتان تاثیر بگذارد و اعتماد همسرتان به شما و زندگی مشترکتان را بیشتر کند. اگر از آن دسته مردهایی هستید که فکر میکنند، جملات اهمیتی ندارد و تنها چیزی که مهم است درون شماست، کاملا در اشتباهید. تا زمانی که با این احساسات درونیتان جملهای نسازید و همسرتان را از آنها با خبر نکنید، هیچ اتفاق خوبی در زندگی مشترکتان نخواهد افتاد. اگر هم از اهمیت این جملات باخبرید اما نمیدانید چه بگویید و از کجا شروع کنید، بهتر است از این توصیهها کمک بگیرید و با دنیای زنان آشناتر شوید. باید باور کنید که دنیای ذهنی زنان و مردان تفاوت زیادی دارد و اگر میخواهید همسرتان را خوشحال کنید باید به دنیایش وارد شوید و او را به شیوه خودش آرام و شاد کنید. چقدر زیبایی زنها دوست دارند ظاهرشان را ستایش کنید و گاهی به آنها بگویید که چه چهره زیبا یی دارند. حتی اگر همسر شما واقعا به این زیبایی نباشد از اینکه گمان کند در نظر شما اینطور بهنظر میرسد، احساس غرور خواهد کرد. البته بیگدار به آب نزنید و بدون آنکه برای حرفتان دلیلی داشته باشید او را ستایش نکنید. چون درست در زمانی که به همسرتان میگویید، چقدر زیبا هستی… او دلیل شما را خواهد پرسید و خواهد گفت از چهنظر؟ پس سعی کنید برای این ادعایتان جزئیاتی را هم مطرح کنید و به این فکر کنید، چه چیز در او زیباتر است و بعد سراغ تعریف کردن بروید. تو خیلی خاصی اینکه همسر شما بشنود که او فردی بیهمتاست و هیچ زن دیگری نمیتوانسته شما را به این اندازه خوشبخت کند، یک حس فوقالعاده به او میدهد. زنها دوست دارند، بدانند که با تمامی گزینههای دیگری که شاید همسرشان به آنها برای ازدواج درنظر داشته فرق میکنند و آنها ویژگیهایی دارند که از نظر شوهرشان در هیچ کدام از زنهای دور بر هم وجود ندارد. شما باید این خاص بودن را به او گوشزد کنید و بگویید که کدام یک از ویژگیهای همسرتان بیش از دیگر ویژگیها، شما را تحتتاثیر قرار داده. این موضوع نه تنها حس خوب مورد توجه قرار گرفتن و قدردانی شما را به او میدهد بلکه باعث میشود که او تمرکز بیشتری روی ویژگیهای مثبتش داشته باشد و برای پررنگ کردنشان تلاش کند. زنها دوست دارند از شوهرشان بشنوند که پر از صفات مثبت هستند و اینکه همسرشان بهدلیل همین صفات به آنها افتخار میکند. با تو بودن بینظیر است زنها دوست دارند، همسرشان به رابطهای که دارد افتخار کند و به دلیل آرامشی که در این رابطه دارد هم از آنها قدردانی کند. این قدردانی ممکن است به شکلهای مختلفی صورت بگیرد. مثلا وقتی مردی زودتر از سر کار میآید و به همسرش میگوید، دوست داشتم امروز بیشتر کنار تو باشم یا اینکه دوست دارم وقتم را بیشتر با تو بگذرانم و باقی مانده کارهایم را هم کنار تو انجام دهم میتواند یک حس فوقالعاده را در زنان ایجاد کند. با شنیدن این قدردانیها زن برای بیشتر درک کردن همسرش تلاش خواهد کرد و برای اینکه همسرش در ساعات بیشتری که در خانه است آرامش داشته باشد و این اتفاق را تکرار کند، مصممتر خواهد شد. آنها از این تصور که مردشان دوست دارد ساعتی از روز را تنها کنار او و تنها برای استفاده از وقت ۲نفرهشان مشخص میکند بیش از هر چیزی خوشحال میشوند. دوستت دارم اگر میخواهید همسرتان از اینکه دوستش دارید مطمئن شود چارهای جز گفتن این حرف ندارید اما مهمتر از گفتن این حرفها عملکرد شماست. زنها دوست دارند عشقتان را با کارهایتان نشان دهید. دادن یک شاخه گل، یک هدیه بیمناسبت، پیامکهای احوالپرسی طول روز و خیلی کارهای ساده دیگر میتواند تاثیر خاصی روی رابطه شما بگذارد و این زندگی را در چشم همسرتان افتخارآمیزتر کند اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود، شما باید مراقب تمام حرفهایی که میانتان رد و بدل میشود باشید و فکر نکنید کلمات تاثیر چندانی ندارند. مهمتر از همه اینکه باید مراقب قولهایی که به همسرتان میدهید باشید. گرچه پاسخ مثبت شما به خواستههای همسرتان میتواند او را خوشحال کند اما عمل نکردن به وعدههای کوچک و بزرگتان مشکل را چند برابر خواهد کرد و تاثیری منفی روی نگاه همسرتان به شما و رابطه خواهد گذاشت. متاسفم برای زنها مهمترین اتفاقی که میتواند بعد از یک دعوا یا دلخوری پیش بیاید، شنیدن عذرخواهی مردشان است. آنها دوست دارند تاسف واقعی شما را ببینند و بعد از این دلخوریها مورد دلجویی قرار گیرند. غرورتان را کنار بگذارید و اگر اشتباه کردهاید قبل از توضیحدادن دلایلتان از او عذرخواهی کنید. اینکه شما بدون گفتن اینکه پشیمانید شروع به توضیح دادن و دلیل تراشی کنید میتواند ناراحت کنندهترین واکنش بعد از دعوا برای یک زن باشد. پس اگر نمیخواهید اوضاع را از اینکه هست خرابتر کنید با یک جملهای که از ته دل میگویید همه چیز را رو به راه کنید؛ بگویید: ببخشید و متاسفم! همه چیز را درست میکنم حتی اگر یک سوپرمن نباشید باید بتوانید به همسرتان اطمینان دهید که همه چیز تحت کنترل است و تا زمانی که در کنارش هستید نمیگذارید زندگیتان را چیزی تهدید کند. گرچه شما با رفتارهایتان باید این اطمینان را در او ایجاد کنید اما در لحظاتی که او از ته دل غمگین است و احساس اضطراب میکند باید این جمله جادویی را به کار ببرید و به او آرامش دهید. اگر فکر میکنید فراهمکردن امکانات زندگی برای شاد کردن همسرتان کافی است اشتباه میکنید. ایجاد احساس آرامش و اطمینان و گاهی بیان کردن این جملات او را بسیار آرامتر و اعتمادش به زندگی مشترکتان را هم بیشتر خواهد کرد. بیا صحبت کنیم اگر همسرتان مدتی است که ناراحت یا پریشان است اما توضیحی در این مورد به شما نمیدهد، باید خودتان پیش قدم شوید. شاید او مشکل بزرگی دارد که گفتنش برایش آسان نیست و شاید هم منتظر جرقهای از طرف شماست. یادتان نرود که هیچ ناراحتی بیدلیل نیست و اینکه شما از کنار این پریشانیها بگذرید و آنها را جدی نگیرید، میتواند همسرتان را ناراحتتر از آنچه هست کند و حتی گاهی زندگی مشترکتان را هم زیر سوال ببرد. پس بعد از هر دلخوری که بینتان پیش میآید یا حتی زمانی که میبینید رفتار همسرتان تغییر کرده اما دلیلش را نمیدانید، به او پیشنهاد گفتوگو دهید و حتی اگر از این گفتوگو طفره رفت برایش توضیح دهید که شنیدن حرفها و احساساتش چقدر برای شما اهمیت دارد و چقدر برای بهتر کردن زندگی مشترکتان اشتیاق دارید
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 13:0 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
دشمنان زندگی زناشویی از دیدگاه روانشناسان • 1. تماشای تلویزیون تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را ممنوع کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمیگذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آنقدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بودهاید که وقتی به رختخواب میروید، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سختگیری نکرده باشید، میتوانید موافقت کنید که در هفته، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلویزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد. • 2. خانهنشینی ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید. اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردشهای دونفره و شبنشینیهای رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به دستآورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شدهاید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلویزیون جدید شما باشد! • 3. هدر دادن ساعات اضافی دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیتتان را با خود به خانه میآورید که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان و همسرتان نیست! تنها کافی است که کار، تمام زندگیتان را به خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی میشود که از آن در خانه حرف میزنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید. • 4. عدم رسیدگی به وضع ظاهر فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان میگذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بیخیال شوید! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد. پس بهتر است که دست از شوریدگی و نامرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریختوپاشکردن در خانه خودداری کنید و بهخودتان برسید! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با اینحال چرا سعی نمیکنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان میدهید که حضور او و تاثیری که بر او میگذارید برایتان مهم است! • 5. بیتوجهی یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها، بیتوجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد. زمانیکه همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ بهخصوص زمانی که او را شیک و زیبا میبینید و یا وقتی که او با تعریفهای بجا و مناسبش شما را تحتتأثیر قرار میدهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجیدها همیشه خوشایند هستند، اما تنها زمانیکه درست و بجا بهکار برده شوند. • 6. حسادت بیهوده دست از پاییدن و سینجیم کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک بر اساس اعتمادی دو جانبه بنا میشود. شک و بدگمانیهای بیش از حد شما، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل میدهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید. • 7. عدم توجه به خانواده همسر نه، مطمئنا تمام خانوادههای همسر آنگونه که در فیلمها بهصورت منفی نشان داده میشوند، نیستند. پس سعی کنید که از تلقین منفی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب میتواند گرم و صمیمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانید زمانیکه این تفاهم به حد کافی وجود دارد، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس میکنید که همسرتان از رفتوآمدهای آخر هفته کمکم خسته میشود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانیهای همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق میکند. • 8. نبود برنامه ریزی تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظرگرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آیندهتان را بسازید. از برنامههای کوتاهمدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا میگذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامههای بزرگتر (بچهدار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بیدرنگ در مورد آیندهتان و اینکه چگونه با آن روبهرو میشوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجمتر و شور و شوق پیشروی در زندگی را در شما شعله ور میکند! • 9. سکوت بدون دلیل مطمئنا عدم گفتوگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بیتوجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام بردهایم. با اینحال، معمولا گفتوگو میان زن و مرد صورت میگیرد، اما هیچیک از طرفین به حرفهای یکدیگر گوش نمیدهند… در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابلتان را بفهمید. درصورت نیاز، بیدرنگ از یک رواندرمانگر کمک بگیرید. البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است… پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, :: 19:48 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
نمیدانم ابری هستم یا آفتابی... اما هر چی که هست...حس عجیبیت در من! جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, :: 12:10 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
این روزا نمیدونم این چه حالت اجکی مجکی ای که دارم... ایشالله فردا برم واسش شوت کنم دیروز کیک کاکائویی با شکلات و گردو پخیدم...دیشب 1 شعر خیلی خوشگلم گفتم اه اصن حوصله ی هیچکیو ندارم...دلم بیخیالییییییییی میخواد.خیلی این ماه اخر سالی خستم... خدایاااا خودت از در غیبت 1 ب کمپلکس ب 12 برسون 1 تقویتی بشم....وگرنه ترامادول از در غیب بهم بزن بیخیال دنیا و درداش شم جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, :: 11:23 :: نويسنده : `*•. At!-T.N.T ?`*•.
اینم از دوست داشته شدن مااااااااااااا شانسم نداریم یکی با 1 اسم با کلاس لاقل دوسمون داشته باشه آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان |
|||||
![]() |